آوینآوین، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 20 روز سن داره

دختر بهار

شعر وکتاب..یاور همیشگیت

استعداد عجیبی تو حفظ شعر داری ومتاسفانه من خیلی شعر بلد نیستم یادت بدم ولی ازین ببعد باید خودم حفظ کنم تا به توهم یاد بدم...شعرایی رو که خودم بچگی بلد بودم وبلدی ولی شعر دویدم ودویدم رو خیلی بامزه میخونی.. فکر میکردم شعر سختی باشه توالی رو پشت هم بتونی بدون اشکال تکرار کنی.. دویدم ودویدم سر کوهی رسیدم ٢ تا خاتونو دیدم یکیش به من آب داد یکیش به من نون داد نونو خودم خوردم آبو دادم به زمین زمین به من علف داد علفو دادم به بزی بزی بمن شیر داد شیرو دادم به نونوا نونوا بمن آتیش داد آتیشو دادم به زرگر زرگر بمن قیچی داد قیچی رو دادم به خیاط خیاط بمن عبا داد عبا رو دادم به ملا ملا بمن کتاب داد کتابو دادم به با...
27 مرداد 1392

پرنسس 2 سال و2 ماهه من

اومدم از فعالیتای اینماهت بنویسم ولی.. باید یه اعترافی بکنم.. مادرت حافظه خوبی نداره !  همیشه از روی عکسا خاطراتو یادآ وری میکنم ..اینماه هم رم دوربینمون خراب شده بود وکمتر تونستم ازت عکس بیندازم و   علاقه زیادی به مهد کودک پیدا کردی ٢ تا کتاب داری میمینی وپوپو که میرن به مهد کودک ومدام این دوتا رو میاری ومیگی برات بخونم بعد میری تو کمدت کیفای کوله پشتیتو در میاری ومداد رنگی ودفتر نقاشی و عروسکت آوا رو میزاری توش ومیگی بریم مهد تودت.. لباس هم فقط شلوار جین رو به ددر میشناسی و یه مهمونی که بخوایم بریم کلی باید برات توضیح بدیم که شلوار جین مال مهد کودک وپارکه ومیخوایم بریم مهمونی باید لباسامون فرق دا...
19 مرداد 1392

عکسهای آتلیه 2 سالگی

این عکسا رو روز جمعه 21 تیر ازت گرفتیم..مثل همیشه خانوم خانومای خوش اخلاق ما همراهی کرد وکلی عکسای قشنگ ازت گرفتیم که واقعا انتخاب بین اون همه خیلی سخت بود           ..........................................   دوستای خوبم هر کی عکسا رو پسندید ورفت آوا حتما منو بعنوان معرف معرفی کنه بهمون هدیه بده            ...
19 مرداد 1392

پارک

هوا خیلی گرمه وزیاد نمیتونیم بریم بیرون شما هم توی خونه حوصله ات حسابی سر میره ولی اکثرا شبا که بابا علی میاد با هم میریم گشت وگذار و به فرمایش شما پارک ..تو خیابون چشمای تیز بینت سریع پارکارو میبینه ودستور صادر میکنی..وقتی هم که میگیم رسیدیم شما خوشحال میشی وشروع میکنی به خوندن شعر:   رسیدیم ورسیدیم کاشکی نمیرسیدیم تو راه بودیم خوش بودیم سوار لاک پشت بودیم خسته نباشی راننده رانندگیت عالی بود جای مامانت خالی بود   البته با لحن شیرین وکودکانه خودت که اینجوری میشه   رسیدیم رسیدیم کاشتی نیسیدیم تو لاه بودیم سوار لات پش بودیم خسته نباشی راننده ...
6 مرداد 1392
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به دختر بهار می باشد